۱۴۰۴.۰۸.۱۱

نویسنده مجموعه داستان «آقای دیوانه» با تاکید بر اینکه ادبیات برای بهتر شدن زندگی بشر به آفرینش رسیده است، افزود: بدون ادبیات و زیبااندیشی، جهان ما دچار نوعی منطق‌گرایی سیاه و رو به پوچ‌انگاری می‌شود. این موهبت در هیچ قالب زمانی و مکانی نمی‌گنجد و در تمام برهه‌ها حتی امروز که همگان دچار فشار اقتصادی و روانی‌اند، نقشی پررنگ دارد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی به نقل از ایرنا، مجموعه‌داستان «آقای دیوانه» نوشته‌ مهدی زارع(م.آرام)، شامل ۱۶ داستان کوتاه با محوریت مذهب و انقلاب اسلامی است؛ داستان‌هایی که اغلب در بستر روستا شکل می‌گیرند و سادگی، تقدس و ایمان در آن‌ها حضوری زنده دارند. بیشتر این داستان‌ها موفق به کسب مقام‌های ملی و منطقه‌ای شده‌اند و نویسنده در آن‌ها با زبانی شاعرانه و نگاه انسانی، زیست روستایی و باورهای مردمان جنوب ایران را بازآفرینی کرده است. در این گفت‌وگو، زارع از ریشه‌های شکل‌گیری این اثر، نگاهش به انسان، ایمان، طبیعت و نقش ادبیات در زندگی امروز می‌گوید.

مجموعه‌داستان «آقای دیوانه» نوشته‌ مهدی زارع(م.آرام) در قطع رقعی، جلد شومیز، کاغذ بالکی، در ۲۰۴ صفحه در سال ۱۴۰۴ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.

هر داستانی ریشه‌ای در واقعیت دارد

ایده‌ی نوشتن آقای دیوانه از کجا شکل گرفت؟ آیا بر پایه‌ تجربه‌ی شخصی یا مشاهده‌ای از زیست‌بومی خاص بود؟

هر داستانی که از سوی یک نویسنده خلق می‌شود، گاه ریشه‌ای هرچند کم‌قدرت در واقعیت دارد. داستان‌های آقای دیوانه هم از این امر مستثنی نیستند و عمده‌ آن‌ها مثل «قابیل»، «عطر صنوبر زیر تازیانه سوز»، «سنگ چال» و «وسوسه‌ منحوس زمین» هم بر پایه‌ تجربه‌های شخصی و هم بر مبنای مشاهدات زندگی افراد مختلف در زیست‌بوم‌هایشان شکل گرفته‌اند.

در مجموعه‌داستان «آقای دیوانه» محوریت با روستا است

در این مجموعه‌داستان، رابطه‌ میان «زمین» و «ایمان» بسیار پررنگ است. این پیوند را چطور تعریف می‌کنید؟

به فراخور نوع زندگی هر قشر از مردم، صحنه‌ داستان‌ها نیز اهمیت پیدا می‌کند. در مجموعه‌داستان «آقای دیوانه» محوریت با روستا است و قوت غالب مردم از دل خاک به دست می‌آید، طبیعی است که زمین نقش بسیار پررنگی در زندگی آن‌ها دارد. همین اهمیت با ایمان و باورهای قلبی مردم روستا پیوند می‌خورد تا از دل آن، نعمت‌های بیشتری زاده شود.گرچه در داستان «وسوسه‌ منحوس زمین» نوعی تضاد میان حرص و دین‌گرایی حاکم است، اما باز هم نمی‌توان منکر این مهم شد که اعتقادات فردی مردمان این خرده‌روایت‌ها با زمین به‌عنوان منبع ارتزاق گره خورده است.

ادبیات کمک می‌کند تا از بار روانی زندگی خشن کاسته شود

در نگاه شما ادبیات چه نقشی در شناخت انسان امروز دارد؟ آیا هنوز می‌تواند بر زندگی واقعی مردم تأثیر بگذارد؟

یقین دارم ادبیات برای بهتر شدن زندگی بشر به آفرینش رسیده است. بدون ادبیات و زیبااندیشی، جهان ما دچار نوعی منطق‌گرایی سیاه و رو به پوچ‌انگاری می‌شود. این موهبت، به نظر من در هیچ قالب زمانی و مکانی نمی‌گنجد و در تمام برهه‌ها حتی امروز که همگان دچار فشار اقتصادی و روانی‌اند، نقشی پررنگ دارد. ادبیات کمک می‌کند تا از بار روانی زندگی خشن کاسته شود و دنیا در ذهن‌مان زیباتر از قبل نقش ببندد. از سوی دیگر، ادبیات نمایشِ آشکاری از زندگی انسان امروز است؛ دردها و رنج‌ها، شادی‌ها، وابستگی‌ها و گسست‌هایی که با عوامل اجتماعی و محیطی گره خورده‌اند. در پاره‌ای مواقع، داستان‌های تعلیمی می‌توانند تاثیری عمیق بر زندگی حقیقی انسان امروز بگذارند.

دیوانگی یعنی گذشتن از یک بُعد و رسیدن به بعدی دیگر

گاه شخصیت‌های اصلی در تقابل میان عقل و جنون قرار دارند. برایتان «دیوانگی» چه معنایی دارد؟

در برخی داستان‌ها، دیوانگی یعنی جنون حرص برای کسب روزی بیشتر، خاصه به‌حرام. در پاره‌ای دیگر، دیوانگی به معنای رسیدن به وارستگی و رهایی از قفس نفس است. چنان‌که در داستان «آقای دیوانه» این معنا نقشی پررنگ دارد. در داستان‌هایی مانند «عطر صنوبر زیر تازیانه سوز»، دیوانگی به معنای رسیدن به جنون و خط آخر برای براندازی نوعی خرافه است. برای من، در اغلب داستان‌ها دیوانگی یعنی گذشتن از یک بُعد و رسیدن به بعدی دیگر؛ تحولی درونی و عمیق که به آفرینش نوع دیگری از انسان می‌انجامد.

بدون ادبیات، جهان دچار پوچ‌انگاری می‌شود/ داستان‌هایی میان خاک و ایمان در «آقای دیوانه»

از عناصر اربعه برای پیشبرد داستان‌ها کمک می‌گیرم

در آثار نویسندگان جنوب، طبیعت اغلب حضوری زنده دارد. در آقای دیوانه هم خاک، باد و باران نقش محوری دارند. این عناصر چه جایگاهی در نگاه شما به ادبیات دارند؟

به‌عنوان نویسنده‌ای از منطقه‌ای زرخیز و طبیعت‌دوست با پتانسیل‌های آبی و خاکی فراوان، به طور معمول از عناصر اربعه که در زندگی مردم زیست‌بوم‌ام نقشی بنیادین دارند، برای پیشبرد داستان‌ها کمک می‌گیرم. اشتیاق من برای نوشتن از زندگی مناطق محروم و پرکشمکش تاریخی جنوب ایران باعث شده تا تحقیقات میدانی‌ام را گسترش دهم و با نمایش فولکلوریک گویش‌های بومی و سبک زندگی محقرانه‌ روستایی، تلاش کنم تا این مناطق در ادبیات ایران و جهان جایگاهی درخور بیابند.

به تکنیک «سیلان ذهن» علاقه دارم

آیا هنگام نوشتن به مخاطب خاصی فکر می‌کردید یا دنبال بازآفرینی جهان ذهنی خودتان بودید؟

بله. در برخی داستان‌ها، شخصیت‌ها معادل افرادی واقعی و زنده بوده‌اند و با توسل به آن‌ها، جهان ذهنی خود را میان واقعیت و خیال ساخته‌ام. نمی‌توانم بگویم داستان‌ها به شکل کامل واقعی بوده‌اند، اما در اکثرشان واقعیت‌های رئالیستی کم‌وبیش حضوری محسوس دارند.

گاهی ساختار روایت در برخی داستان‌ها خطی نیست و زمان دچار شکست می‌شود. این انتخاب آگاهانه بود؟ چه هدفی داشتید؟

تکنیک «سیلان ذهن» جزو شیوه‌هایی است که علاقه‌ زیادی به آن دارم و در بیشتر داستان‌ها آگاهانه از آن استفاده کرده‌ام. هدفم از این کار، نمایش روند زندگی شخصیت‌ها و نیز بیانِ علت و معلولی وقایع بوده است.

مرز میان واقعیت بیرونی و جهان ذهنی شخصیت‌ها در داستان کجاست؟ آیا به دنبال بازنمایی نوعی واقعیت درونی‌تر بودید؟

بین واقعیت بیرونی و جهان ذهنی شخصیت‌ها، به‌تناسب موقعیت‌هایی که در آن قرار دارند، نوعی تفاهم یا تضاد وجود دارد. گاه یک شخصیت به دلیل رؤیایی که در سر دارد، ناچار است بی‌رحمانه با واقعیت برخورد کند. برای مثال در داستان «قابیل»، شخصیت اصلی به سبب دیده‌نشدن و برتری‌دادن برادرش نسبت به خود، دچار کینه‌ای درونی می‌شود و برای احقاق حقی که تصور می‌کند از دست داده، در ذهن دست به عوام‌فریبی می‌زند و به برادرش آسیب می‌زند. در حالی‌که همان برادر تا پایان، او را نوعی قدیس می‌بیند. من کوشیده‌ام تا با استفاده از سیلان ذهن، واقعیت‌های درونی‌تر شخصیت‌ها را برای خواننده آشکار کنم؛ امیدوارم در این مسیر موفق بوده باشم.

مسئولیت نویسنده‌ امروز شناسایی نقاط کور و پرداختن به آن‌ها است

به نظر شما نویسنده‌ امروز چه مسئولیتی در برابر جامعه دارد؟

به نظر من، مسئولیت نویسنده‌ امروز شناسایی نقاط کور و پرداختن به معضلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فردیتی مردم هر منطقه است. او باید دردها و رنج‌هایی را که زیبنده‌ انسان و مخلوقات نیست، به‌صورت مکتوب نمایش دهد و در عین حال، به اقشار جامعه آگاهی ببخشد تا دیدگاهی انسانی و عقلانی گسترش یابد؛ دیدگاهی که بتواند به اتحاد و در نهایت به مدینه‌ فاضله و زندگی عاری از ظلم و اندوه بینجامد.

در حال حاضر مشغول نگارش یا انتشار اثر تازه‌ای هستید؟

در حال حاضر چند رمان و مجموعه‌داستان دارم که نزدیک‌ترین آن‌ها به انتشار، دو مجموعه‌ داستان است: یکی در قالب طنز عاشقانه و دیگری در گونه‌ درام‌ـ‌تراژیک اجتماعی که به امید خدا به‌زودی تقدیم خوانندگان عزیز و همیشه‌همراهم خواهد شد.

بیشتر بخوانید:

روایت بحران در ایران بسیار ضعیف است

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha